بازی God of War 3 در سال 2010 و به صورت انحصاری برای کنسول ps3 منتشر شد. همچنین نسخه بازسازی شده این بازی در سال 2015 بر روی کنسول ps4 نیز به بازار آمد. ما در این مقاله، که ادامه 2 مقاله قبلی خدای جنگ 1 و خدای جنگ 2 (God of War1 و 2) می باشد، به روایت داستان بازی خدای جنگ God of War 3 می پردازیم.
سوگ در اساطیر کلاسیک؛ انتقام پسر از پدر
داستان بازی خدای جنگ God of War 3 دقیقاً، پس از پایان داستان خدای جنگ 2 شروع می شود. جایی که کریتوس به کمک رشته های سرنوشت، به زمان جنگ مابین المپ نشینان و تایتان ها می رود. او که با تایتان ها متحد شده، از کوه های المپ -به کمک گایا و دیگر تایتان ها- بالا می رود (بازی در ابتدا با هیجان زیادی آغاز می شود). زئوس به همراه بقیه ی خدایان، فوراً دست به کار می شود. هلیوس (خدای خورشید و نور) بر روی ارابه خود به دور کوه ها می چرخد. هرمس (پیام رسان المپ نشینان، ایزد خوش چهره ای که قبلاً خدای موسیقی و خالق ساز چنگ بوده) با سرعت زیادش رهسپار کوه ها می شود. هادس (یا همان هیدس، خدای جهان مردگان و برادر بزرگ زئوس) نیز به پایین کوه می پرد و با تعدادی از تایتان ها درگیر می شود. پوسیدون (یا پوزئیدون، برادر دیگر زئوس و خدای دریاها) همانند هادس وارد جنگ شده و در همان ابتدا Epimetheus (یکی از تایتان های قدرتمند و همسر پاندورا) را می کشد.
در ابتدا کریتوس، پوسیدون را به عنوان بزرگ ترین خطر احساس می کند. زیرا او تعدادی از تایتان ها را کشته بود و احتمال داشت برای گایا خطر ایجاد کند. کریتوس با پوسیدون -که بی شک از خطرناک ترین دشمنانش بود- به مبارزه می پردازد. او پس از نبردی خونین با پوسیدون -که از تمام قدرت خود استفاده می کرد- توانست، چشمان او را کور کند و در ادامه او را بکشد. پس از مرگ پوسیدون، زمانی که جنازه اش به آب می افتد تمام دریا ها طغیان می کنند و گویی تمام خشکی ها به غیر از کوه های المپ به زیر آب می روند. حال تمام زندگان بر روی کوه المپ هستند.
میهمانی ناخوانده برای زئوس
بعد از کشتن پوسیدون، کریتوس به همراه گایا به بالای کوه المپ می رود. زئوس آمادگی مقابله با آن ها را داشت، پس با یک صاعقه هر دو آن ها را از کو به پایین پرتاب می کند. گایا موفق می شود خود را به صخره ای بچسباند. اما به کریتوسِ که در حالِ سقوط، کمکی نکرد. گایا به کریتوس گفت: “این جنگ خدایان با تایتان ها است و ما به تو نیازی نداریم.” کریتوس باری دیگر بازیچه دست اساطیر یونان شده بود. ولی او این واقعیت را دیر می فهمد. خدای جنگ، هم اکنون برای بار سوم وارد جهان زیرین شده و به نوعی از دنیا رفته است.
باری دیگر در آغوش هادس
کریتوس به داخل رودخانه استوکس (رود خانه ای که به زئوس در جنگ با تایتان ها به وسیله فرزندانش کمک کرد) می افتد و وارد دنیای زیرین می شود. این همان رودخانه ای بود که او شمشیر المپیوس را در آن از دست داد. او که با دنیای مردگان بیگانه نبود، باری دیگر تمام قدرت هایش را از دست می دهد. این رودخانه، شمشیرهایی که آتنا (بعد از Blade of Chaos) برای کریتوس ساخته بود را نیز از باز سِتاند. کریتوس در این بین دوباره آتنا را می بیند. این بار آتنا در فرمی جدید ظاهر می شود. گویی به مراحل بالاتری از موجودیت دست یافته است. او با کریتوس صحبت می کند. آتنا به کریتوس می گوید زئوس باید نابود گردد تا امید به جهان بازگردد و برای این کار کریتوس باید قبل از هرچیزی Flame of Olympia (شعله المپ) را نابود کند. آتنا همچنین شمشیرهای جدیدی به نام Blade of Exile (تیغ های تبعید) را به کریتوس هدیه می دهد تا یاوَر راه او باشد.
مرگ در انتظار مرگ
در ادامه داستان بازی خدای جنگ God of War 3، کریتوس می فهمد برای بازگشت به دنیای زندگان باید از سد هادس، خدای مردگان بگذرد. او در مسیر خود، 3 قاضی عالم مردگان و زنجیره تعادل را پیدا می کند و با پاندورا روبه رو می شود. او همچنین می فهمد که روح Persephone (از الهه های زیبای یونان که هادس او را دزدید و با او ازدواج کرد) در آنجا حضور ندارد. کریتوس می فهمد که هادس او را دوباره زنده کرده و به عالم بالا فرستاده است.
کریتوس با دومین خدای قدرتمند وارد مبارزه می شود. مبارزه ای سخت و نفس گیر، که در نهایت کریتوس با دزدیدن کلاه خود و اسلحه هادس (و استفاده از آن) روح او را از بدنش جدا می کند و به پیروزی می رسد. کریتوس که حال خدای مردگان را کشته است می خواهد به دنبال روح کلایوپ (دختر کریتوس که به دست خودش کشته شد) بگردد. اما آتنا مانع این کار او می شود و به او وظایفش را مجددا یادآوری می کند. سپس کریتوس از دروازه هایپرین (یا هیپریون، یکی از فرزندان گایا و به عبارتی دیگر عموی زئوس) خارج شده و به دنیای زندگان باز می گردد.
خدایان و تایتان ها، جملگی در سوی دشمن
در ادامه داستان بازی خدای جنگ God of War 3، کریتوس برای نابود کردن زئوس، با دشمنانی از جنس تایتان نیز روبه رو می شود. او در قدم اول با هلیوس (خدای خورشید و نور) روبه رو می شود. کریتوس پس از به دام انداختن او، سر هلیوس را با دستانی خالی از بدنش جدا می کند (شاید خشن ترین صحنه از سری داستان های خدای جنگ God of War).
او با همان گام اول خود در داستان بازی خدای جنگ God of War 3، لرزه بر دل تمام المپ نشینان می اندازد. حال کریتوس از سر هلیوس همچون فانوسی برای روشنایی راه خویش استفاده می کند. زیرا که جهان پس از مرگ هلیوس به تاریکی فرو رفته است. سپس کریتوس به دیدار هرمس (پیام رسان خدایان) می رود. او با خشونت تمام پاهای هرمس را از تنش جدا می کند و از کفش های او برای رسیدن به هدفش بهره می جوید. او همین طور هرکول (برادر ناتنی خویش) را نیز از بین می برد. کریتوس حتی به هرا (الهه آسمان ها و بزرگترین خواهر زئوس یا به عبارتی دیگر عمه کریتوس) که توهین کوچکی به پاندورا کرده بود، رحم نمی کند و او را نیز می کشد. گفتنی است که پاندورا موجودی است که توسط Hephaestus (خدای آهنگری و فرزند هرا) ساخته شده و تنها راه خاموش کردن شعله المپیوس (و از بین بردن زئوس) می باشد (ممکن است به علت تشابه اسم با جعبه پاندورا ایجاد شبهه کند).
پاندورا برای پاندورا
در این بین کریتوس می فهمد که با از بین بردن شعله المپ، می تواند به جعبه پاندورا نیز دست یابد و اینجا شاهکار داستان سرای بازی است که با مهارت بسیار با نام ها، چنین طرحی ایجاد کرده است. بعد از قتل عام تعداد بی شماری از اهالی المپ، در پایان کریتوس به همراه پاندورا به تالار مشعل المپیوس وارد می شود.
نبرد نهایی در داستان بازی خدای جنگ God of War 3
درست در زمانی که کریتوس و پاندورا سعی بر خاموش کردن شعله المپیوس دارند، زئوس از راه می رسد.
“این بار کارت را درست انجام بده”
این اولین جمله زئوس به کریتوس می باشد. مبارزه خونینی در می گیرد. در این بین کریتوس می فهمد برای خاموش کردن شعله المپ، پاندورا باید جان خود را فنا کند. در واقع او (به تلخی) برای چنین پایانی به وجود آمده بود. کریتوس که برای مقابله با زئوس نیاز به قدرت بیشتری دارد، پاندورا را رها می کند. پاندورا با قربانی کردن جان خویش شعله المپ را خاموش می کند و جعبه پاندورا آزاد می گردد. زئوس برای ترمیم جان خود از تالار خارج می شود. کریتوس برای بار دیگر جعبه پاندورا را می گشاید. در جعبه هیچ چیزی وجود ندارد! کریتوس که از شدت خشم دندان هایش را به هم می فشارد، به بیرون تالار و به سمت زئوس حجوم می برد. زئوس، کریتوس را به تمسخر می کشد و به او می گوید: “از تو خواستم تا کارت را درست انجام دهی”. در این میان گایا نیز به صحنه مبارزه می آید و به شدت زمین را می لرزاند. زئوس و کریتوس برای نجات جانشان به حفره ای که در سینه گایا ایجاد شده بود فرار می کنند. نبرد خونین دوباره شروع می شود. این بار زئوس با استفاده از قلب گایا انرژی می گیرد. کریتوس تمام قوای خود را متمرکز می کند و پس از جنگی دشوار به وسیله شمشیر المپیوس، زئوس و قلب نیمه جان گایا را به هم می دوزد تا هر دو آن ها برای همیشه بمیرند.
امید، خدای جدید کریتوس
کریتوس بی هوش می شود و به روی زمین می افتد. گویی روح زئوس وارد بدن او شده و تمام قدرت های کریتوس را از بین می برد. زئوس به جای قدرت ها، ترس، خشم و از دست دادن امید را درون روح و جان کریتوس می کارد. روح پاندورا ظاهر می شود و به کمک کریتوس می آید. کریتوس به کمک «امید» پیروز می شود و تمام پلیدی ها را از روح و جان خود دور می سازد. او روح زئوس را به بدن خود زئوس بر می گرداند. کریتوس با خشم همیشگی خود زئوس نیمه جان را با دست خالی می کشد. این بار زئوس از میان رفته و فرمان روایی اش پایان یافته است.
در ادامه داستان بازی خدای جنگ God of War 3 آتنا ظاهر می شود. او به کریتوس تبریک می گوید و از او می خواهد تا قدرت های درون جعبه پاندورا را به او بدهد. کریتوس خالی بودن جعبه را به آتنا اطلاع می دهد. اما آتنا در ابتدا باور نمی کند و از کریتوس خشمگین می شود. او کریتوس را دروغ گو خطاب می کند. زیرا آتنا می دانست، زمانی زئوس، پوسیدون و هادس هر کدام قدرت شومی را درون جعبه قرار داده بودند.
او بود که قوی ترین قدرت این جهان یعنی «امید» را به صورت پنهانی درون جعبه قرار داد.
حال این آتنا است که می خواهد این سلاح را در اختیار گیرد. او قصد دارد، حال که جهان عاری از هر گونه بدی شده است، جهان را بر اساس عدالت و امید، هدایت و فرمان روایی کند. او حدس می زند زمانی که این جعبه در مبارزه بین اریس و کریتوس باز شده، تمام بدی ها وارد روح اریس و امید در روح و جان کریتوس قرار گرفته باشد و مادامی که کریتوس خشم، کینه و نفرتش را کنار نگذارد نمی تواند از آن استفاده کند. آتنا درخواست خود را دوباره عنوان می کند. این بار نیز کریتوس خواسته آتنا را اجابت نمی کند و شمشیرش را به داخل بدن خود فرو می کند تا خود را قربانی کند. در اثر این ضربه نور آبی بسیار زیادی از بدن کریتوس در زمین پخش می شود. این اتفاق، قدرت امید را در سرتاسر زمین می گستراند. آتنا که به شدت از دست کریتوس ناراحت و عصبی است می گوید که انسان ها نمی توانند از این قدرت استفاده کنند. آتنا شمشیر را از بدن کریتوس خارج می کند و در همان حال به کریتوس می گوید که از کارهای وی بسیار ناامید شده است. کریتوس نیز در پاسخ می گوید که هیچ دینی به آتنا ندارد (همان سخنانی که در ابتدای بازی دوم به آتنا گفته بود). بعد از پایان داستان بازی خدای جنگ God of War 3 دوربین دوباره به صحنه مرگ کریتوس بر می گردد. خبری از جنازه کریتوس نیست و رد کشیده شدن خون، تا دم پرتگاه ادامه دارد.
این گونه سرنوشت کریتوس مبهم باقی ماند. داستان بازی خدای جنگ God of War 3 شاید مبهم ترین پایان بین تمامی این سری از داستان ها را داشته باشد.
کریتوس تو خدای جنگ 4 زندس و به سوی خدایان آزگارد رفته مثل ثور